نشسته بی کس و تنها و اندوهی به سیمایش
به زیر سایهٔ سروی که حالا هست همرازش

چنان در خود فرو رفته که گویی نیست در عالم
چه پایان غم انگیزیست این قصّه ز آغازش

عجب زیر و بمی دارد نوای بی نوایی ها
که از هر گوشه می آید حزین آهنگ آوازش

غباری از فراموشی گرفته روزگارش را
سکوت سرد تنهایی همیشه هست دمسازش

خدا را می کنی خشنود از خود ای عزیز من
اگر لبخند بنشانی به روی چهرهٔ نازش

بیا در خانهٔ مهر و انیسش باش یک لحظه
که یار همنفس باشد امید و شوق پروازش

دمی که دست در دستش گذاریم از سرشادی
جهانی را به رقص آرد تبسم های ابرازش

اگر چه سالمندی نقش بسته بر وجود او
ولیکن عشق آخر می کند او را سر افرازش

#سید_علی_کهنگی  دی 1398
sayedalikahangi@


جز عشق نیندوخته ام حاصلم این است شیرازهٔ زیر و بمِ آب و گلم این است من نیستم آن کشتی سرگشته به دریا تا موج نوازش گَرَم و ساحلم این است پروانه دلان نور حقیقت طلبیدند همّ و غم بی چون و چرای دلم این است از من نگریزید که در کوی خرابات گم گشتهٔ خود جسته ام و محفلم این است سرّیست میان نی و آوای شکسته با شعر نیاید به بیان مشکلم این است بیرون بزن از پیلهٔ دنیا دل واسع دیریست که پر بسته ام و منزلم این است #سید_علی_کهنگی تیر 1399 sayedalikahangi@
بزرگی ، به اندازهٔ آسمان شکوهت به زیبایی کهکشان تویی بهترین خلقت سرمدی که داری ز پروردگارت نشان به جسم تو از روح پاکش دمید که گیری به عرش برینش مکان به اخلاق و ایمان خدایی شوی فرشته نباشد مقامش چنان ولیکن اگر راه را کج کنی نشانی ز آدم نداری،بدان خوشا آنکه واسع درین روزگار به عشق الهی شود جاودان #سید_علی_کهنگی خرداد 1399 sayedalikahangi@
راه حسین فاطمه را چون عدو گرفت عالم سیاه گشت و به اندوه خو گرفت سلطان دین به دشت بلا خیز کربلا با اشک دیده بهر نمازش وضو گرفت فردا جواب ساقی کوثر چه می دهد آن دشمن لعین که امان بر عمو گرفت فریاد کائنات به عرش علیٰ رسید چشمان حرمله چو نشان گلو گرفت با گوش پاره رو به چه سویی رقیه بود خصم لعین غنیمت خود چون ازو گرفت نائی نمانده بود و نوایی به لب نداشت زینب چگونه دست دعا رو به رو گرفت واسع، خجل نمیشود از نامه ی عمل زین آستان اگر که کسی آبرو گرفت #سید_علی_کهنگی
عالمی خون به دل اند از غمت ارباب،حسین صبر سخت است برای دل بی تاب،حسین با علی اصغرت ای زاده ی کوثر،تا آتش انداخته ای بر جگر آب،حسین حرمله با چه دلی حضرت عبّاست را کرد با تیر دو سر غرقهٔ خوناب،حسین داشت با خود سخن از عهد شکن های زمان خیمه ات سوخت اگر در شب مهتاب،حسین اف به دنیا و زر و سیم و تعلّق هایش سبب ترک تو شد این همه اسباب،حسین همچنان کوفه و کوفی علم افراشته اند گاه در کعبه و گه در دل محراب،حسین نیست پشتی و پناهی به جهان واسع را این سراپا همه
در سوگ حضرت معصومه(ع) شاید برایت سخت باشد باورش، امّا جان داد در راه برادر خواهرش، امّا دست ستم میزد رقم هجران سختی را وقتی که می بردند او را از برش، امّا دیگر مدینه چون قفس می داد آزارش زندان غم بود آسمان بی سرورش، امّا پروانه بودن عشق می خواهد فزون از حد باید نوشت این داغ با خاکسترش، امّا هر چند از دیدار شد محروم لیکن یار در آخرین دم بود بالای سرش، امّا با آنکه در غربت به دیدار خدا می رفت فوج ملائک بود دور بسترش، امّا #واسع به عشق حضرت معصومه با اندوه می
مولودی امام رضا (ع) مژده ای یاران که میلاد امام انس و جان است روز جشن و شادمانی در زمین و آسمان است مبارک باشد این طرب بر عاشقان چه شیرین می شود ز نام او دهان رضا جانم رضا ، رضا جانم رضا(۲) آمده فرزند زهرا ، نور قرآن محمّد چشمه ی جاری ز کوثر،شمس رخشان محمّد فقیران را غنا ، ضعیفان را توان جلابخش دل و ،صفا بخش روان رضا جانم رضا ، رضا جانم رضا(۲) حیدری باشد مرامش،خسروی باشد کلامش می دهم از جان سلامش،می شوم قربان نامش عجب حال خوشی،رسد از سوی او زنم گر بوسه ای

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ارزان سرا تعمیرات و اموزش سئو ، طراحی سایت عاشقانه های رضا ونازنین نرم افزار رایگان سیستم مدیریت محتوا نمونه سوالات هشتم,نمونه سوالات هفتم,نمونه سوالات نهم | سکو دانش فان سنتر , مدل لباس , فیلم , سریال , آهنگ , عکس , اس ام اس نشریه بدون تعارف